صفحه اصلي > جامعه > زنم را طلاق می‌دهم، چون می‌گوید از وجود من خجالت می‌کشد

زنم را طلاق می‌دهم، چون می‌گوید از وجود من خجالت می‌کشد


21-05-2025, 17:30. نويسنده: HodHod

رحیم قصد دارد از همسرش جدا شود. او می‌گوید با زنش به نام ساناز برای طلاق به توافق رسیده است. رحیم برای اعتمادآنلاین از دلایل این جدایی می‌گوید.

*چه مدتی است که ازدواج کرده‌اید؟

پنج سال قبل آشنا شدیم و با هم ازدواج کردیم.

*شغلت چیست؟

در یک تراشکاری کار می‌کردم و حالا هم اوستاکار هستم.

*همسرت چطور؟

او مهندس است. تازه فوق لیسانس گرفته است.

* فاصله تحصیلی زیادی دارید؟

بله. من در هنرستان تا دیپلم درس خواندم و بعد وارد کار شدم اما ساناز تحصیلات دانشگاهی دارد.

*چرا با هم اختلاف دارید؟

معلوم است دیگر. من تراشکارم و خانم، مهندس ارشد، من فقیر و کارگرم و او پولدار!

*از ابتدا هر دو می‌دانستید که این‌طور است و قبول کردید با هم ازدواج کنید.

اول آدم سرش داغ است. فکر می‌کند این عشق شدنی است اما بعد می‌بیند شدنی نیست و در یک چاه افتاده است.

*همسرت هم راضی به طلاق است؟

بله. من پیشنهاد دادم و او قبول کرد. گفت مهریه‌اش را می‌بخشد تا جدا شویم.

*بچه دارید؟

نه، نداریم. بچه داشتیم خیلی سخت می‌شد.

*چطور با هم آشنا شدید؟

ساناز دانشجو بود. یک قطعه را برای کار درسی باید آماده می‌کرد. به تراشکاری ما آمد و جزئیات را گفت. من هم قطعه را خیلی تمیز برایش کار کردم و دادم. از همان‌جا ارتباط ما شروع شد. هر کار درسی‌ای که داشت، می‌آورد من انجام می‌دادم. بعد از ازدواج من شدم یک آدم عامی‌ بی‌سواد که رویش نمی‌شد به کسی نشان دهد.

*این را خودش گفت؟

بله. می‌گوید من از وجود تو خجالت می‌کشم. من را تحقیر می‌کند. من هم سر این مساله خیلی ناراحت شدم و تصمیم به طلاق گرفتم.

*بعد از طلاق چه می‌کنی؟

مدتی پیش مادرم زندگی می‌کنم تا حالم بهتر شود و بتوانم همه چیز را سر جای خودش برگردانم.

 

منبع: etemadonline-714575


بازگشت