صفحه اصلي > جامعه > خیانت شوهر، پایانی بر سالها زندگی عاشقانه
خیانت شوهر، پایانی بر سالها زندگی عاشقانه15-01-2025, 17:30. نويسنده: HodHod |
پریسا و احمد برای طلاق توافقی اقدام کردهاند اما رفتار عصبی احمد توجه هر کسی را به خودش جلب میکند. پریسا برای اعتمادآنلاین درباره چرایی این طلاق میگوید. *چند سال است با هم زندگی میکنید؟ من و احمد ۱۴ سال است ازدواج کردهایم. *چطور با هم آشنا شدید؟ احمد دکتر بود و من هم پرستار. ما در بیمارستان با هم آشنا شدیم و ازدواج کردیم. *از زندگیات راضی بودی؟ بله. من خیلی از زندگیام راضی بودم. من و احمد هیچ مشکلی با هم نداشتیم. من همیشه از اینکه احمد شوهرم است با بقیه صحبت میکرد و پز میدادم اما یک روز متوجه چیزی شدم که زندگیام را نابود کرد. *چه اتفاقی افتاد؟ متوجه شدم احمد با فردی رابطه دارد. *چطور متوجه شدی؟ یک روز گوشی شوهرم در خانه جا مانده بود. پیامی برایش آمد و وقتی آن پیام را خواندم متوجه شدم با آن زن رابطه دارد. *با شوهرت در میان گذاشتی؟ بله. به او گفتم. اول پرخاشگری کرد و بعد آنقدر ناراحت شد و عذرخواهی کرد که خدا میداند. سعی داشت همه چیز را سر جای اولش برگرداند. *چرا او را نبخشیدی؟ اولین خطا همیشه آخرین خطا نیست. راهی است برای اینکه خطاهای دیگر اتفاق بیفتد. من و احمد زندگی خوبی داشتیم. او خودش خواست که این زندگی خراب شود. *درخواست طلاق توافقی کردهاید اما به نظر میرسد شوهرت راضی نیست. بله، راضی نیست و در این مدت هم خیلی تلاش کرد که من را راضی کند اما گفتم بهترین کاری که میتواند در حق من انجام دهد این است که طلاق بگیریم، آن هم بیدردسر. *بچههایتان چه میشوند؟ ما بچه نداریم. تصمیم ما این بود که بچهدار نشویم. من همیشه فکر میکردم عشق احمد در زندگیام کافی است. *شوهرت حال خوبی ندارد. بله میدانم اما دیگر وقت فکر کردن به این چیزها نیست. من حالم از او بدتر است. فعلاً دو ماه از سر کارم مرخصی گرفته و درخواست انتقالی هم دادهام. احمد مخالفت کرده و میگوید نباید کارم را ترک کنم اما دیگر نمیخواهم با او یکجا باشم. *فکر میکنی چرا این اتفاق افتاد؟ آنقدر هر دوی ما غرق کار بودیم که رابطه ما سرد شد. متاسفم، ما عشق بزرگی را از دست دادیم.
منبع: etemadonline-695073 بازگشت |